بدون عنوان
سلام....سلام... من بازم اومدم....وای که چقدرزودبه زودمیام راستش یه چندروزی نیستم یعنی دارم میرم بابل....تا4روزه دیگه.....اخ جونم نمیدونی که چقدرخوشحالم اخه بعده 15روزدارم میرم دلم برای مهمونی هاتنگیده.......اینجاکه نه رفیقی....نه اشنایی.....نه فامیلی... اعصابم خوردمیشه ازتنهایی کوچولوی من.....واسه همین هی از خدامیخوام زوده زوده توروبهم بده میرم ومیام وازخاطرات این چندروز مینویسم عشق کوچولوی من می دانیِِــ اگرهنوزم توراارزومی کنمـــــــــ برای بی ارزوبودن من نیســـــــــــت شایدـــــــ ارزویی زیباترازتو سراغ ندارمــــــــ ...
نویسنده :
مامان منتظر
18:53